آلزايمر چيست؟
آلزايمر نوعي اختلال مغزي است که فرد مبتلا را به فراموشي دچار مي سازد. در اين بيماري، سلولهاي مغز به تدريج تخريب شده و فرد دچار فراموشي مي شود، به طوريکه ديگر قادر نيست خاطرات گذشته را به ياد بياورد و يا رويدادهاي جديد را در مغز خود شکل دهد.
در صورت پيشرفت بيماري، حافظه دراز مدت هم تحت تأثير قرار گرفته و در نهايت منجر به فوت مي شود.
عوامل مؤثر در ايجاد آلزايمر:
1- مهمترين عامل، سن است. مطالعات نشان داده ، ميزان ابتلا به اين بيماري براي کليه سنين 1 درصد، ولي براي افراد 65 سال و بيشتر 5 درصد است. اين ميزان پس از 65 سالگي به ازاي هر 5 سال افزايش عمر، دو برابر مي شود.
2- عامل ديگر ارث است . 40 درصد از مبتلايان به آلزايمر از دخالت عوامل ارثي ، به اين بيماري مبتلا گشته اند.
3- عواملي از قبيل ضربه ها يا آسيب هايي که به جمجمه وارد مي شود ، ديابت، عدم تحرک ، داشتن وزن اضافي، افزايش فشار خون و کلسترول در بروز و پيشرفت اين بيماري نقش دارند.
4- رژيم غذايي سرشار از کالري و چربي نيز ، احتمال ابتلا به بيماري آلزايمر را در افرادي که از لحاظ ژنتيکي مستعد هستند
افزايش مي دهد.
سير و سرانجام بيماري:
پيشرفت بيماري را به 3 مرحله مي توان تقسيم کرد:
مرحله اول: مرحله اي است که در آن اختلال حافظه رفته رفته نمايان مي شود. بيمار در اين مرحله از عهده کارهاي روزمره شخصي برمي آيد. ولي اداره امور اجتماعي نظير خريد و کارهاي بانکي براي او دشوار است.
مرحله دوم: در اين مرحله اختلال حافظه پيشرفت مي کند و علائم رواني - رفتاري نظير ترس، اضطراب، افسردگي، بي خوابي و بي قراري ديده مي شود. بيمار قدرت تشخيص زمان و مکان را از دست مي دهد و گويش او دچار اختلال مي گردد. در اين مقطع از بيماري، فرد قادر به مراقبتهاي شخصي مي باشد.
مرحله سوم: در اين مقطع اختلال حافظه تا به آنجا پيشرفت مي کند که بيمار حتي نامش را فراموش مي کند، قدرت تکلم او تقريباً از بين رفته و عضلاتش سفت مي شود، بلع غذا براي او مشکل شده و ديگر قادر نيست از بستر خارج شود .
به تدريج دچار زخمهاي بستر مي شود و کنترل اعمال دفعي را نيز دست مي دهد.
راههاي پيشگيري از ابتلا به آلزايمر:
1- عواملي چون تغذيه سالم، ورزش و کنترل وزن از بروز اين بيماري جلوگيري مي کند.
2- استفاده از داروهاي کاهش دهنده کلسترول و فشار خون در عدم ابتلا به اين بيماري ، مؤثر واقع مي شود.
3- حفظ سلامتي در دوران جواني، يکي ديگر از عوامل مؤثر در پيشگيري از بيماري آلزايمر است، چون اين بيماري در دوران جواني به سراغ فرد مي آيد و بعد از گذشت 20 تا 30 سال علائم اوليه آن بروز مي کند.
4- افرادي که در برنامه غذايي خود از ويتامين هاي C,E استفاده مي کنند، کمتر به اين بيماري مبتلا مي شوند.
5- يافته هاي آماري نشان داده است ميزان ابتلا به آلزايمر در افرادي که کار فکري منظم انجام مي دهند، کمتر است.
شايان ذکر است ، بيش از 12 ميليون نفر در سراسر جهان مبتلا به بيماري آلزايمر هستند و انتظار مي رود تا سال 2025 اين رقم به 22 ميليون نفر افزايش يابد.
هرگز از آلزايمر نترسيد
فراموش کردن اطلاعاتي که زماني آنها را به خاطر سپرده بوديم امروزه بسيار معمول شده و از اين رو پزشکان با بررسي هاي فراوان نام «آلزايمر» يا «فراموشي» را بر آن نهاده اند.
تمام خاطراتي که ما در ذهن خود نگه داشته ايم آسيب پذيرند. بيشتر مردم در هراسند که روزي تمام اطلاعات موجود در ذهن خود را از دست بدهند. اما آيا به راستي مي توان از اين اختلال جلوگيري کرد؟
آلزايمر مي تواند به صورت کاملاً اتفاقي و يک دفعه صورت بگيرد. براي بيشتر مردم، اين فرآيند بسيار کند صورت مي گيرد و فراموشي در آنها بسيار با کندي رخ مي دهد.
به خاطر آوردن تمام آنچه که روزگاري تجربه کرده بوديم معمولاً براي همه مردم کاري خوشايند محسوب نمي شود. ما بيشتر ترجيح مي دهيم چيزهايي که برايمان مفيد است را به خاطر بياوريم اما باز هم متأسفانه ديده مي شود که در بيشتر مواقع اطلاعاتي ناخوشايند و غير مفيد به يادمان مي آيد. ممکن است هر انساني با دلايل متفاوت و گوناگون اطلاعات فراواني را به خاطر بسپارد يا آنها را فراموش کند.
به هر حال، در برخي افراد ممکن است به خاطر بروز تغيير ساختار در مغز، حافظه رو به زوال و کاستي برود. اين تغييرات مي تواند نشانه هايي را در برداشته باشد که کنار هم قرار دادن تمامي آنها مي تواند فرد را با اضطراب هاي فراوان مواجه نمايد و او را ناتوان کند. اين امر معمولاً در سنين پاياني عمر رخ مي دهد، اما در بسياري از مواقع ديده شده که جوانان نيز به اين عارضه مبتلا شده اند.
نشانه هاي فراموشي
آلزايمر که به اعتقاد بسياري از پزشکان نوعي جنون محسوب مي شود براي متخصصان اهميت کمتري نسبت به بروز ناتواني در افراد و خانه نشين شدن آنها دارد. اصلي ترين نشانه اي که به هنگام ابتلا به اين بيماري بروز مي کند از دست دادن حافظه است. در بيشتر مواقع افرادي که به آلزايمر مبتلا شده اند چيز هايي را به خاطر مي آورند که در ساليان بسيار دور اتفاق افتاده و تا چند سال پيش کاملاً فراموش شده بودند.
اصلي ترين نشانه اي که به هنگام ابتلا به اين بيماري بروز مي کند از دست دادن حافظه است. در بيشتر مواقع افرادي که به آلزايمر مبتلا شده اند چيز هايي را به خاطر مي آورند که در ساليان بسيار دور اتفاق افتاده و تا چند سال پيش کاملاً فراموش شده بودند.
زماني که سن فرد کم کم افزايش مي يابد و وي وارد دوران کهنسالي مي شود بروز اين بيماري امري عادي تلقي مي شود و ممکن است در شرايط پيشرفته، جنون را در بيمار باعث شود. در اين زمينه ممکن است از دست دادن حافظه براي مدت زمان کوتاه و به صورت موقت اتفاق بيفتد که در اين زمينه پزشکان مي توانند با به کار بردن روش هاي درماني مناسبي که در اختيار دارند از پيشروي اين عارضه جلوگيري نمايند و آن را در افراد کهنسال درمان کنند. از ديگر نشانه هاي اين بيماري مي توان به موارد زير اشاره کرد:
- عدم تمرکز
- گيج شدن در مورد زمان و مکان
- غفلت از انجام کار به صورت مستمر
- بي قراري هاي هميشگي
- رفتن به سوي مقصد هايي نامشخص
- عصباني شدن هاي بي مورد و به زبان آوردن لغات خشن
- مضطرب شدن، پريشان شدن و افسرده شدن
- به کار بردن دلايل در و برهم و نامعقول براي کارهاي اشتباهي که صورت گرفته
- خيال پردازي هاي زياد و زندگي در توهم
بايد توجه داشت که آلزايمر مي تواند به صورت کاملاً اتفاقي و يک دفعه صورت بگيرد. براي بيشتر مردم، اين فرآيند بسيار کند صورت مي گيرد و فراموشي در آنها بسيار با کندي رخ مي دهد. از دست دادن حافظه و فراموشي مي تواند اثرات مخرب و زيانباري را بر جاي بگذارد و اين در حالي است که هر کدام از انواع مختلف آن نشانه هايي متفاوت را در بر دارد.
اولين چيزي که يک بيمار مبتلا به آلزايمر بايد به ياد داشته باشد اينست که هرگز نبايد نگران باشد. بروز فراموشي و به خاطر نياوردن چيزهاي مختلف هرگز به معناي بروز جنون يا ديوانگي در شما نيست. اگر شما چيز به خصوص و بديهي را فراموش کرده ايد، مي توانيد به حافظه خود کمک کنيد تا آن را دوباره به خاطر بياوريد. اگر چه هر فرد با روش هاي مختلف و فراواني مي تواند بيماري آلزايمر را در خود درمان کرده و يا از بروز آن پيشگيري کند، اما در عين اين که برخي مي گويند هنوز براي اين بيماري درمان خاصي ارائه نشده، بسياري از کارشناسان مي توانند با استفاده از روش هاي درماني موجود اين عارضه را در افراد از بين ببرند. امروزه در بسياري از کشورهاي دنيا انجمن هاي حمايت از بيماران مبتلا به آلزايمر تأسيس شده تا اين بيماران به صورت شبانه روزي تحت نظر قرار بگيرند و بتوانند با قيمتي پايين، از داروهاي موجود استفاده کنند.
بيماري آلزايمر را بهتر بشناسيم
درباره آلزايمر نظريه اي وجود دارد كه مي گويد شرايط اجتماعي و اقتصادي خوب مثل تغذيه ومحيط زيست باعث مي شود كه افراد در سنين بالا كمتر به بيماري آلزايمرمبتلا شوند . به طور كلي براي بهبود وضعيت نسبي بيماران به جز درمان دارويي مي بايست توجه دقيقي به تغذيه بيمار و محيط زيست او داشت و با استفاده از غذاهاي مناسب و داراي ويتامين فراوان به خصوص ويتامين C وE و آنتي اكسيدانها و بتاكارتن ، به بهبود وضعيت سالمندان و بيماران كمك نمود.
زندگي با بيمارمبتلا به دمانس و آلزايمر
به طور كلي با توجه به اين كه دارو و امكانات موجود تا حدي زندگي فرد مبتلا را بهبود مي بخشد بايد ياد بگيريم كه چگونه با اين بيماران زندگي كنيم. اين بيماري آثار همه جانبه و وسيعي دارد . در اثر اين بيماري فرد مبتلا كليه توانايي هاي خود را ازدست مي دهد ( حافظه اش را ، خودكفايي اش را، شخصيتش را ) و زندگي براي او بسيار دشوار مي گردد. بايد در دنيايي سير كند كه روز به روز پيچيده تر ، غريبه تر و وحشتناك تر مي گردد. براي خانواده بيمار كه از او مراقبت مي كنند نيز زندگي بسيار دشوار است ؛ چون علاوه بر از بين رفتن تدريجي توانايي هاي ذهني و جسمي يكي ازعزيزان خود ، مجبورند به مرور مسئوليت هاي بيشتري در مورد نگهداري و انجام كارهاي آنها به عهده بگيرند ؛ به خصوص اگر فرد بيمار نان آور خانواده باشد. براي مقابله با اين مشكلات بايد برنامه ريزي نمود كه چه اقداماتي بهتر و با ارزش تراست. اول از همه فرد مبتلا بايد تحت نظر پزشك باشد چون اين بيماران نيز علاوه بر دمانس ممكن است در معرض ساير بيماري ها يا عفونت ها واقع شوند. يك پزشك آگاه مي داند چه چيزهايي را بايد تحت نظر داشته ومددكار ومراقب بيمار را نيز آموزش دهد.
با پيشرفت بيماري و كاهش توانايي ، بيماران مبتلا بيشتر به سرپرستي و مراقبت احتياج دارند كه به خود و ديگران آسيب وارد نياورند و به علاوه در تمام طول بيماريشان نيز نياز به همدردي و محبت دارند.
نگهداري و مراقبت از بيماران مبتلا به آلزايمر
در صورت امكان درمنزل و با استفاده از افراد خانواده ، و در مراحل پيشرفته تر، نگهداري روزانه در مؤسسات و آخرالامر نگهداري شبانه روزي در آسايشگاه هاي تخصصي از آنان به عمل آيد . در اين مورد خانواده بايد تصميم نهايي را بگيرد . چنانچه افراد خانواده برنامه اي را اجرا نمايند و بعداً متوجه شوند كه پاسخگوي نيازشان نبوده است مجدداً بايد مشورت نموده و برنامه بهتري را در نظر بگيرند. البته وضعيت هر خانواده مشكلات ويژه خود را دارد ولي مواردي هست كه خانواده ها بايد در نظر داشته باشند كه :
- بيمار در حال حاضر به چه نوع مراقبتهايي نيازدارد،
- درآينده به چه نوع مرا قبت هايي احتياج خواهد داشت ،
- چه نوع مؤسسات نگهداري درمنطقه وجود دارد،
- مخارج هر كدام چقدراست ،
- آيا امكان برخورداري از خدمات اجتماعي و بيمه را دارد ،
- افراد خانواده هر كدام چه نقشي را مي توانند دراين امر به عهده بگيرند،
- چه اقداماتي بايد صورت بگيرد كه كمترين لطمه به بيمار وارد آيد ،
با تمام اين تفاصيل بخصوص در مراحل اوليه ، فرد مبتلا به آلزايمر را بايد مورد توجه قرارداد و از او نيزخواسته شود كه در برنامه ريزي زندگي آينده خود فعالانه شركت نمايد . به طور كلي چنانچه برنامه نگهداري از بيمار در مؤسسات تخصصي طرح شده ، قدم اول انتخاب يك مؤسسه مناسب است و اگر تصميم برنگهداري بيمار در منزل است بايد اول منزل را ايمن ساخت و نيز شخص مسئول نگهداري را با وظائفش به خوبي آشنا نمود. هدف از مراقبت هاي پرستاري حفظ امنيت فيزيكي ، كاهش اضطراب و بي قراري ، بهبود ارتباط ، افزايش عدم وابستگي در انجام فعاليت هاي مراقبت از خود و تأمين نياز به روابط صميمي و اجتماعي است . حمايت از مراقبين بيمار مبتلا به آلزايمر ساكن محله و جامعه نيز براي پيشگيري از فرسودگي و خستگي آنان ضروري است بخصوص براي خانمها كه در حين مراقبت از بيمار غالباً چند وظيفه متعدد ديگر را نيز به عهده دارند .
صحبت هاي آرام و خوشايند، توضيح ساده وروشن، استفاده از وسائل كمكي جهت تقويت حافظه و ياد آوري نشانه هايي براي به خاطر آوردن مي تواند موجب كاهش گيجي ، و استفاده از ساعت هاي بزرگ و تقويم دار مي تواند تشخيص زمان را براي بيمار تسهيل كند ، نشانه گذاري مسير خروجي براي بيمار نيز مفيد است . مشاركت فعال مي تواند بيمار را براي حفظ توانايي هاي ذهني ، عملكردي و روابط اجتماعي به مدت طولاني تري كمك كند . به طور كلي بايد توجه داشت كه :
- فراهم كردن يك محيط امن و بي خطر به بيمار امكان حركت آزادانه در اطراف را مي دهد . مثلاً استفاده از چراغ خواب در شب و يا اجازه سيگار كشيدن به بيمار در زماني كه تحت نظر است.
- فراهم نمودن يك محيط بي خطر، به بيمار احساس اختيار داده و استقلال او را تأمين مي كند؛
- به علت كم شدن توجه بيمار، فراموشي و رفتارهاي سرگردان او را مي توان با منحرف كردن فكر او به آرامي كاهش داد. از بستن دست و پاي بيمار به كلي بايد اجتناب نمود ؛ زيرا موجب آشفتگي او مي شود.
- درهاي خروجي بايد به نحو مطمئن قفل شوند، هنگامي كه بيمار از مراقب خود جدا مي شود بايد يك دستبند يا گردن بند كه مشخصاتش روي آن حك شده باشد همراه او باشد.
- محيط بيمار بايد ساده ، آشنا و بدون سروصدا باشد. گيجي و هيجان ممكن است ناراحت كننده و پيش درآمد حالت بيقراري و جنگ و جدل شديد باشد . طي اين مرحله بيمار به محركها با گريه ، فرياد و يا آزار و اذيت واكنش نشان مي دهد. هنگام بروز اين حالات مراقب بايد آرامش خود را حفظ كرده و بدون عجله اقدام نمايد و با كارهايي از قبيل گوش كردن به موسيقي ، تكان دادن بيمار به آرامي ، دست كشيدن روي بيمار، نوازش و انحراف فكر، بيمار را آرام نمايد . نظم دادن به فعاليت ها و انجام به موقع آنها نيز بسيار مفيد بوده و باعث آرامش بيمار مي گردد.
بالابردن توانايي بيمار
براي بالابردن توانايي بيمار در درك و تفسير پيام ها مراقب بايد در برخورد با بيمار صبور باشد و محيط را بدون سروصدا و مواردي كه موجب انحراف فكر مي شوند نگاه دارد و از جملات روشن و قابل درك استفاده نمايد، زيرا غالباً معني لغات را فراموش كرده و يا در سازمان دادن به افكارش دچار مشكل است . فهرست ها و راهنمايي هاي كتبي به صورت ساده مي توانند به عنوان ياد آور مورد استفاده قرارگيرند . گاهي نيز بيمار مي تواند با اشاره به اشياء و از طريق غير كلامي ارتباط برقرار كند.
محركهاي لمسي مانند درآغوش گرفتن يا نوازش بيمار به عنوان ابزار محبت ، توجه و امنيت تلقي مي گردد .
تقويت استقلال در مراقبت از خود
تغييرات مغزي بيمار باعث مي شود توانايي حفظ استقلال فيزيكي بيمار مبتلا به آلزايمر مختل شود . بايد تلاش نمود تا حد امكان عملكرد بيمار مدت طولاني تري مستقل بماند . پيشنهاد مي شود كه كارهاي روزانه به نحوي سازمان داده شوند كه به گامهاي كوتاه و قابل انجام تقسيم گردد. به اين دليل كه بيمار با انجام هر گام احساس كند كه در اجراي فعاليت موفق بوده است. حفظ استقلال فردي و عزت براي بيمار مبتلا به آلزايمر داراي اهميت است و دراين صورت بيمار تا حد امكان تشويق شده و در مراقبت از خود مشاركت مي نمايد.
برآوردن نيازهاي روابط اجتماعي و صميميت
ارتباط با دوستان قديمي مي تواند آرامش بخش باشد . ملاقاتها ، نامه ها و تماس تلفني با دوستان بايد مورد تشويق قرار گيرد؛ ولي بهتر است كه هر بازديد به يك يا حداكثر دو نفر محدود شود. از آنجا كه سرگرمي اهميت دارد ، بيمار تشويق شود فعاليت هاي ساده را انجام دهد مثل پياده روي ، ورزش و معاشرت اجتماعي . بيمار مي تواند آرامش و رضايت را در دوستي با يك حيوان خانگي ( گربه ) بيابد . مراقبت از حيوان خانگي توسط بيمار يك فعاليت رضايت بخش و وسيله اي براي صرف انرژي است. بيماري آلزايمر نياز به صميميت را از بين نمي برد . اغلب فقط ابزار ساده اي به صورت بغل كردن و ...مي تواند مؤثر باشد.
تقويت و تغذيه كافي
زمان صرف غذا مي تواند يك فرصت خوشايند باشد يا برعكس . صرف غذا بايد به صورت ساده و آرام و بدون برخورد باشد. بيمار غذاهاي آشنايي را كه داراي ظاهر اشتها آور و طعم خوب باشد را ترجيح مي دهد . در هر وعده بايد از يك نوع غذا براي او استفاده نمود تا جلوي بازي كردن بيمار با غذا گرفته شود . براي پيشگيري از خفگي بايد غذا را به تكه هاي كوچك تقسيم كرد. بلع مايعات نيز اگر به صورت ژله درآيد آسان تر مي شود. ( درمورد غذاهاي گرم نيز بايد به حرارتشان توجه كافي مبذول داشت تا موجب سوختگي نشوند.)
بعضي از بيماران مي توانند به خوبي با دست غذا بخورند ولي با پيشرفت بيماري ممكن است غذا دادن به بيمار ضرورت يابد . درزمان غذا خوردن و بعد از آن بايد به فراموشكاري ، بي علاقگي ، بهداشت دهان و دندان وگير كردن لقمه درگلو توجه كافي مبذول داشت.
تقويت تعادل بين فعاليت و استراحت
بسياري از بيماران مبتلا به آلزايمر دچاراختلال خواب ، سرگرداني و رفتارهاي ديگري هستند كه به نظر نامناسب مي رسند . تشخيص چنين نيازهاي بيماري كه چنين رفتارهايي از او سرمي زند توسط مراقب ضروي است ؛ زيرا اگر منشاء اين مشكل برطرف نشود ممكن است بيمار بدتر شود . خواب كافي و ورزش و فعاليت ضروري هستند و درصورت مختل شدن خواب استفاده از موسيقي ، شير گرم ، ماساژ پشت مي تواند آرامش بخش باشد. همچنين استفاده از يك الگوي منظم فعاليت و ورزش در طي روز مي تواند خواب شبانه را بهبود بخشد.
بي اختياري بيمار( ادرار، مدفوع)
بي اختياري بيمار در صورتي كه به علت بيماري ( عفونت ادراري وغيره ) باشد بايد آن را درمان كرد و در صورتي كه فراموشي ، علت آن باشد بايد با آرامي بيمار را يادآوري نمود و دسترسي او را به دستشويي آسان تر كرد تا از اين پيشامد جلوگيري شود.
خانواده بيمار مبتلا به آلزايمر از نظر روحي متحمل خستگي زياد مي شوند . غالباً سلامت جسماني بيمار عالي است و انحطاط فكري تدريجي چون تشخيص ، اختصاصي نيست . ممكن است اعضاي خانواده اميدوار باشند كه تشخيص ، نادرست است و در صورت تلاش بيشتر، حال بيمار بهتر مي شود .
غالباً مراقب حالات تهاجم و خصومت بيمار را سوء تعبير و آن را حمل بر ناسپاسي بيمار مي كند و اين امر موجب خستگي و عصبانيت او مي شود . احساس گناه ، عصبانيت ، تأسف و نگراني موجب تشديد خستگي ، افسردگي و عملكرد نامناسب خانواده مي شود.
عملكرد مؤسسات و انجمن هاي حمايت از بيماران آلزايمر نيازهاي متعدد خانواده اي را كه مراقبت از بيمار را به عهده دارند بيان كرده وهدف مشترك آنها ارائه خدمات آموزشي ، پژوهشي و حمايت و دفاع از خانواده است . تشكيل گروه هاي حمايت از خانواده ، مراقبت نيمه وقت و تأسيس مراكز روزانه نگهداري از بزرگسالان ، از جمله خدمات مؤسسات حمايت از بيماران آلزايمر است . در اين مكانها به داوطلبان علاقه مند آموزش داده مي شود تا گروه هاي حمايتي مراقبتي را سازمان دهي كنند . استفاده از مراقبت نيمه وقت نيزاين امكان را به مراقب مي دهد كه مدتي در روز بتواند از خانه خارج شده و به كارهاي شخصي خود نيز بپردازد.
حمايت و آموزش ازمراقبين نيز نقش اساسي در مراقبت از بيمار دارد . خانواده مي تواند با مؤسسه حمايت از بيماران آلزايمر يا گروه هاي مشابهي كه فرصت ديدار افرادي با درد مشترك را مي دهند تماس بگيرد.
مراكز نگهداري دائم:
در چه مرحله اي خانواده بايد تصميم بگيرد كه بيمار خود را به مراكز نگهداري سالمندان و آسايشگاه ها انتقال دهد؟
اين تصميم بستگي به عوامل متعدد دارد از جمله :
1) مرحله بيماري و نيازهاي بيمار.
2) وضعيت سلامت جسمي وروحي خانواده بيمار.
ولي نبايد اين احساس وجود داشته باشد كه بردن بيمار به اين مراكز به معني قطع رابطه با بيمار است . افراد خانواده بايد با بيمار خود بيشتر به گفتگو و صحبت بپردازند و با محبت و نوازش خود ، او را بيشتر تسكين دهند. با افزايش سن، بيشتر فراموش مي کنيم
«آلزايمر» دزد حافظه
آلزايمر چيست؟ اين سؤالي است که شايد براي بسياري از مبتلايان و نزديکانشان ناراحت کننده باشد. آلزايمر، يک بيماري مغزي است که سبب از ميان رفتن ياخته هاي عصبي مغز مي شود و به بروز مشکلاتي در حافظه، انديشه، احساس و زندگي روزمره مي انجامد. گاهي اوقات اين بيماري ، افراد بين 69 -65 سال يا حتي کمتر را هم اسير مي کند، اما احتمال ابتلاي اشخاص بيش از 80 سال بدان بيشتر است. از آنجا که طول عمر انسان به نسبت گذشته افزايش يافته، شمار افراد مبتلا به اين بيماري نيز در حال افزايش است. علت واقعي اين بيماري هنوز معلوم نيست. هيچ کس دقيقاً نمي داند از چه رو بعضي از اشخاص دچارش مي شوند و پاره اي جان سالم به در مي برند.
کمتر بيماري به اندازه آلزايمر ترسناک است. انتظار مي رود تعداد مبتلايان آلزايمر ، که مي توان اظهار داشت چهارمين علت مرگ در افراد بالغ پس از بيماري هاي قلبي، سرطان و سکته مغزي است، تا اواسط قرن آينده به بيش از سه برابر تعداد فعلي برسد. آلزايمر بيماري است که به آهستگي حافظه و شخصيت افراد مسن را به يغما مي برد و در نهايت، بيمار توانايي مراقبت از خود را از دست مي دهد. افراد مسن مبتلا به آلزايمر اجباراً براي زندگي کردن به فاميل خود يا مراقبان بهداشتي حرفه اي وابسته مي شوند. اين بيماري پيش رونده، متغير و ناتوان کننده است و تقريباً نيمي از اختلالات مغزي افراد بزرگسال و پير را تشکيل مي دهد. اين بيماري ابتدا به عنوان يک اختلال پير مغزي ( زوال عقلاني) پيشرس و نسبتاً نادر تلقي مي شد، ولي امروزه آمار آن را به اختلال مغزي ( زوال عقلي ) تيپ آلزايمر که پس از 65 سالگي ممکن است عارض شود، مي افزايند و به همين سبب شمار اين بيماران فزوني يافته است. «آلزايمر» معمولاً بين 50 تا 60 سالگي آغاز مي شود گرچه در موارد نادري نيز ديده شده که بيمار جوان تر باشد.
تخريب فعاليت هاي ذهني در اين بيماري گسترده تر و عميق تر از انواع ديگر زوال عقلاني است. در اختلال مغزي تيپ آلزايمر اين تخريب کلي تر و مدت آن طولاني تر است. علاوه بر اين، علايم بيماري آلزايمر و سرعت پيشرفت آن در افراد گوناگون به شدت متفاوت است و هر بيمار به گونه اي خاص اين بيماري را تجربه مي کند. با اين حال، بعضي نشانه ها آنقدر در تمام موارد ديده شده است که مي توان آنها را نشانه هاي مشخص اين بيماري نام برد. «آلزايمر» نتيجه يک اختلال آرام و پيشرونده مغزي و بدني است ، که نشانه هاي آن در آغاز به اندازه اي نامحسوس است که خود بيمار و اطرافيان تا مدت ها متوجه هيچ امر غير طبيعي نمي شوند، در حالي که بيماري در حال پيشرفت است؛ تا وقتي که اختلالات به تدريج مشخص شوند و بالاخره در مرحله اي از پيشرفت ، حافظه را در بر گيرد. در اين زمان است که درک زمان و مکان، تکلم، استدلال و قضاوت نيز مختل مي شود. به همراه آنها اختلالات حرکتي پرخاشگري، بي اختياري مدفوع و ادرار، بيمار را به از دست دادن کامل استقلال ، و وابستگي به ديگران مي کشاند. اين بيماري در بين اعضاي خانواده مبتلا مشاهده مي شود که اين نشانگر ارثي بودن آن است.
نسخه طبيعي درمان
بايد از تمام منابع احتمالي آلومينيوم شامل مواد غذايي ، داروهاي ضد اسيد معده، برخي از انواع آسپرين و نيز بعضي داروهاي ضداسهال اجتناب شود . موادي که استفاده از آنها توصيه مي شود عبارت اند از:
«ويتامين C» روزانه 1000 ميلي گرم، «ويتامين E» روزانه 400 واحد، «بتاکاروتن» روزانه 10000 واحد، «سلنيوم» روزانه 50 ميکروگرم، «ويتامين B12 » روزانه 1000 ميکروگرم، «کولين» 650 ميلي گرم، «روي» روزانه 50 ميلي گرم.
«ويتامين C» روزانه 1000 ميلي گرم، «ويتامين E» روزانه 400 واحد، «بتاکاروتن» روزانه 10000 واحد، «سلنيوم» روزانه 50 ميکروگرم، «ويتامين B12 » روزانه 1000 ميکروگرم، «کولين» 650 ميلي گرم، «روي» روزانه 50 ميلي گرم.
در بعضي خانواده هاي بزرگ که در آنها ازدواج هاي فاميلي زياد بوده، چند مورد مشابه از بيماري آلزايمر ديده شده که البته بسيار نادر است. اين بيماري مسري نيست و نتيجه طبيعي پير شدن اشخاص نيز نيست. مرد و زن به يک نسبت به اين بيماري دچار مي شوند، اما چون مردها زودتر از زنان مي ميرند، سه چهارم بيماران را زنان تشکيل مي دهند.
بيماري آلزايمر ويِژه نژاد، حرفه، و طبقه اجتماعي يا اقتصادي خاصي نيست و به سطح هوشي افراد نيز ربطي ندارد. عامل مشخصه اين بيماري عبارت است از اختلال در مفهوم کاربرد اشياء ، اختلال در عملکرد و حرکات ، و نيز اختلال در تکلم. تحقيقات نشان مي دهند که اين بيماري نه ناشي از تورم شرائين مغزي است و نه خستگي مفرط، نه فعاليت بيش از حد مغز يا عدم فعاليت آن. ضمناً ضربه هاي عاطفي و روحي مثل مرگ همسر يا فرزند، بازنشستگي، بيکاري، تغيير محل زندگي، طلاق و يا غم هاي شديد عامل ايجاد اين بيماري نيستند، ولي هر يک از اين ضربه ها ممکن است وجود اين بيماري را در شخص بارزتر کند و ظهور آن را سرعت بخشد.
با اين همه، درباره علت وجود اين بيماري چندين فرضيه وجود دارد، ولي مهمترين آنها فرضيه ژنتيکي يا چند ژنتيکي است که از ديگر فرضيه ها جدي تر به نظر مي آيد. تا چندي پيش، مکانيسم هاي بيوشيميايي تقريباً تمام بيماري هاي استحاله اي عصبي با شروع در سنين بزرگسالي، کاملاً ناشناخته بودند. يکي از شايع ترين اين اختلالات همان آلزايمر است که حدوداً 74 درصد افراد را در کشورهاي پيشرفته مبتلا مي کند. آلزايمر عموماً در دهه هاي هفتم تا نهم عمر(70 تا 90 سالگي) تظاهر مي کند، اما برخي از اشکال آن اغلب زودتر و گاهي حتي در دهه سوم علامت دار مي شوند. مراحل باليني اين بيماري متغير است، اما شامل زوال پيشرونده حافظه و اعمال شناختي عالي تر مانند قدرت استدلال ، به علاوه تغييرات رفتاري است. اين اختلالات نمايانگر استحاله و نابودي سلول هاي عصبي در نواحي خاصي از قشر مخ، خصوصاً قشر گيجگاهي، آهيانه و هيپوکامپ هستند.
کلسترول و آلزايمر
نکته جالب اين است که افزايش کلسترول نقش عمده اي در پيشرفت و توسعه بيماري آلزايمر ايفا مي کند. در خصوص ارتباط کلسترول با بيماري آلزايمر مي توان گفت: APP پروتئيني است که در سلول هاي بافت مغز و قلب همه انسان ها وجود دارد. گرچه عملکرد طبيعي اين پروتئين در بدن ناشناخته است، اما در افراد مبتلا به آلزايمر اين پروتئين به طور طبيعي پردازش شده و به پروتئين بتاآميلوئيد تبديل مي شود. وقتي قطعات اين پروتئين از هم جدا شود، در هم پيچيده مي شود و پلاک هايي را به وجود مي آورد که صفت مميزه ناهنجاري هايي است که در مغز افراد مبتلا به آلزايمر يافت شده است.
به نظر مي رسد مقدار بالاي کلسترول به افزايش سطح APP منجر مي شود و همين امر باعث افزايش پروتئين بتاآميلوئيد و نهايتاً تجمع آنها مي شود. يافته هاي جديد حاکي از آن است که افزايش کلسترول به شکسته شدن پپتيدهاي آميلوئيد و مرگ سلول هاي مغزي نيز منجر مي شود. مطالعات ديگر نشان داده است کلسترول بالا، توليد پروتئين ديگري موسوم به آپوليپو پروتئين E را که بيشتر عهده دار انتقال کلسترول به بيرون از سلول است، افزايش مي دهد و اين افزايش آپوليپو پروتئين E به تجمع کلسترول آزاد - که براي سلامت سلول هاي عصبي سمي است - منجر مي شود. هم اکنون پژوهشگران در حال تحقيق روي نوعي ليپو پروتئين گاوي هستند، که با کلسترول آزاد پيوند مي شود ، آن را به کبد منتقل و در نتيجه اثرات مضر آن را خنثي مي کند.
مغز، زنگ مي زند
برخي دانشمندان معتقدند اين که «علت آلزايمر چيست» اهميتي ندارد، چرا که در نهايت اين آسيب اکسيداتيو است که بر اثر مرور زمان مغز را مبتلا مي کند و در ايجاد اين بيماري نقش دارد. وقتي بدن براي توليد انرژي اکسيژن را مي سوزاند اين فرآيند ملکول هاي ناپايداري توليد مي کند که به نام راديکال هاي آزاد معروفند. اين ملکول هاي ناپايدار ، الکترون ها را از ملکول هاي سالم بدن مي دزدند، تا خودشان را متعادل کنند و به اين صورت، به تمام سلول هاي بدن از جمله سلول هاي مغزي صدمه مي زنند. آلودگي هوا، دود سيگار و مصرف الکل و... از عواملي هستند که سبب ايجاد راديکال هاي آزاد مي شوند.
تشخيص بيماري
تشخيص بيماري آلزايمر از ديگر اختلالات مغزي، به روش حذفي انجام مي گيرد ( زيرا بعضي از اين اختلالات قابل درمان هستند). بنابراين نخست، پزشک مي کوشد نوع اختلال را مشخص کند و تمام عوامل ديگر را که ممکن است علايم بيماري آلزايمر را ايجاد کند، حذف مي کند: از جمله بيماري افسردگي، اثر ثانوي بعد از داروها در تداخل با داروهاي ديگر، کمبود ويتامين ها، اختلالات هورموني و متابوليکي، بيماري هاي ناشي از الکلي بودن؛ نيز بيماري هايي که مرکز دستگاه عصبي را فرا مي گيرند، مثل عفونت ناشي از سيفليس، بيماري پارکينسون، هانتينگتون ، غده هاي مغزي و زياد شدن آب جمجمه با آب طبيعي.
هر يک از اين بيماري ها علائمي دارند که ممکن است پزشک را در تشخيص به اشتباه بيندازد. وقتي پزشک مطمئن شد که اختلال مغزي بيمارش ناشي از هيچيک از بيماري هاي فوق نيست، دستور يک معاينه کامل بدني را مي دهد.
اين کار شامل الکتروکارديوگرام، شمارش خون، اندازه گيري الکتروليت ها، تست هاي کبدي و تيروئيدي، جستجو براي يافتن احتمالي عفونت سيفليس، احتساب سرعت رسوب خون و تئين ، غلظت داروهاي مصرفي و خون بيمار است. ضمناً پزشک دستور ِ گرفتن الکتروآنسفالوگرام، يک سي تي اسکن و عکسبرداري از ريه ها و M.R.I را براي کشف احتمال نارسايي عروق مي دهد.
اگر پس از اين بررسي دقيق، پزشک به وجود بيماري آلزايمر مشکوک شد، بيمار را براي يک بررسي روان پزشکي، معاينه عصبي و انجام تست هاي رواني – عصبي و آزمون هاي بررسي رواني مي فرستد. با همه اين احوال، در حال حاضر هيچ آزمايشي براي تشخيص بيماري آلزايمر وجود ندارد و به خود پزشک مربوط است که بتواند نشانه هاي اين بيماري را کشف کند. تشخيص افتراقي بيماري آلزايمر، به ويژه از طريق بررسي تمام آزمون هاي رواني براي آشکار کردن کاهش اعمال عاليه مغز انجام مي شود؛ ولي اين آزمون ها هنگامي به راستي ارزشمندند که بيمار در اوايل بيماري باشد.
گاه چشم پوشي بسيار زياد اطرافيان بيمار از بعضي رفتارهاي او سبب مي شود که خيلي دير متوجه بيماري شوند و هنگامي به پزشک مراجعه کنند، که ديگر دير شده و بيماري پيشرفت زيادي کرده است. با توجه به اين که علت، نحوه پيدايش و روال پيدايش ضايعات مغزي در بيماري آلزايمر علي رغم پيشرفت پژوهش هاي علمي همچنان ناشناخته باقي مانده است، هم اکنون هيچ گونه داروي خاصي براي معالجه اين بيماري و يا توقف اختلالات مغزي ناشي از آن وجود ندارد. با اين حال، مي توان برخي علائم اين بيماري مثل بي خوابي، بي قراري، پرخاشگري، عصبيت، افسردگي و اضطراب را با تلقين يا دارو معالجه کرد.
چگونگي مراقبت از بيماران مبتلا به آلزاايمر
اگر در خانواده شما افراد سالمندي زندگي مي کنند که محبوب و مورد احترام شما هستند ممکن است گاه در مورد آنها نگران و دچار ترديد شويد که فراموشکاري يا اختلال حافظه آنها مربوط به بيماري است يا نه ؟
آلزايمر شايع ترين نوع دمانس «زوال عقل در سنين پيري» است. در اين بيماري تحليل رفتن و کاهش تدريجي بافت مغز باعث زوال عملکرد و توانايي عقلاني مي شود.
آلزايمر با توانايي فکر کردن ،استدلال و ارتباط اجتماعي فرد رابطه دارد و مي تواند منجر به ناتواني او در مراقبت از خود شود. تصور اين که شما يا يکي از افراد خانواده تان دچار اين بيماري شويد مي تواند نگران کننده باشد.
اما يکي از بهترين راه هاي رفع اين نگراني، داشتن اطلاعات در مورد بيماري است . انجمن آلزايمر يک مرکز جهاني دارد که با استفاده از اينترنت قابل دسترسي براي همه است . در اين سايت در باره بيماري و آخرين تحقيقات مربوط به آن اطلاعات کامل موجود است. علاوه بر اين مجموعه اي از تست هاي ساده قابل دستيابي است که مي تواند علايم اوليه و هشدار دهنده را مشخص کند. با وجود اين تشخيص آلزايمر تنها با مشاهده علايم اختصاصي و بررسي دقيق بيمار توسط پزشک انجام مي شود.
آلزايمر با بالا رفتن سن بيشتر بروز مي کند. در حدود يک پنجم افراد بالاي هشتاد سال و حدود هفت درصد افراد بالاي شصت و پنج سال در معرض خطر آلزايمر هستند.
آيا آلزايمر قابل پيشگيري است ؟
گرچه تعريف دقيقي براي جلوگيري از آلزايمر وجود ندارد اما مدارکي وجود دارد که نشان مي دهد داشتن فعاليت منظم ، جلوگيري از چاقي و افزايش وزن ، نگهداشتن کلسترول و فشارخون در حد طبيعي و داشتن يک رژيم غذايي سالم غني از آنتي اکسيدان ها، ويتامين C و E و روغن ماهي مي تواند تا حدودي از بيماري جلوگيري کند. علاوه بر اينها تحقيقات دانشمندان نشان داده است که بعضي داروها مي توانند سير زوال عملکرد رواني را در موارد خفيف تا متوسط آلزايمر کاهش دهند.
معمولاً بيمار مشکلات رواني و اجتماعي ديگر نظير افسردگي را نيز به دنبال آلزايمر تجربه مي کند. درمان ها و مراقبت ها در اين بيماران معمولاً در جهت کنترل و پيشگيري از اين گونه عوارض صورت مي گيرد. شرکت بيمار در گروه هاي کار درماني و حمايت هاي اجتماعي براي اين بيماران و حتي خانواده ها و مراقبت کنندگان آنها با همين هدف انجام مي شود. در اين گروه ها ، با ايجاد مشاغل ساده ولي قابل استفاده و مورد علاقه فرد، روش هايي براي کمک به رشد و تقويت حافظه مثل نوشتن ليست ، يادداشت برداري و حتي گاهي نقاشي و کپي برداري به کار گرفته مي شود.
داشتن فعاليت منظم ، جلوگيري از چاقي و افزايش وزن ، نگهداشتن کلسترول و فشارخون در حد طبيعي و داشتن يک رژيم غذايي سالم غني از آنتي اکسيدان ها، ويتامين C و E و روغن ماهي مي تواند تا حدودي از بيماري جلوگيري کند.
عوامل ژنتيک
يکي از عوامل مهمي که معمولاً در ايجاد بيماري آلزايمر دخيل و مؤثر شناخته شده اند، عامل ژنتيک است. اگر فردي در خانواده مبتلا به اين بيماري باشد، احتمال ابتلاي فردي ديگر در خانواده وجود دارد.
اما به طور کامل عامل ژنتيک در تعداد کمي از خانواده ها مسئول ايجاد بيماري آلزايمر است. آلزايمر به صورت ارثي، بيماري سريعي است که معمولاً در سنين 35 تا 60 سالگي رخ مي دهد.
برخي از خصوصيات افراد مبتلا به آلزايمر
افراد بيمار، معمولاً توانايي يادگيري بسيار کمي دارند و معمولاً به عنوان فرد کم هوش شناخته مي شوند. تحقيقات در بين افراد مبتلا به آلزايمر نشان مي دهد که انجام وظايف هوشمندانه يا قضاوت در موقعيت هاي حساس اجتماعي در آنها به خطر مي افتد. از دست رفتن حافظه قديمي فرد باعث نقصان در توانايي استفاده از دانسته هاي سابق و تجربيات قبلي او مي شود و بنابراين رفتارهاي غيرعادي و ناشي از خامي و بي تجربگي از فرد سر مي زند.
ناتواني در تشخيص شکل جديدي از اطلاعات قبلي نيز از نشانه هاي اين بيماران است. اگر مجلات يا روزنامه هايي که فرد قبلاً آنها را مي شناخته با شکل تازه يا پوششي جديد به دست فرد برسند فکر مي کند که قبلاً آنها را نديده و نخوانده .
فرد معمولاً به طور اتوماتيک براي کاهش حافظه نزديک خود راههاي جبراني پيدا مي کند. مثلاً بيشتر از واژه هاي کلي به جاي ذکر جزييات استفاده مي کند يا به جاي استفاده از نام فرد از عنوان شغلي يا اجتماعي او استفاده مي کند. مثلاً به جاي ناميدن فرد او را پدر ، پزشک ، پرستار و... صدا مي زند. علاوه بر اين فرد با مشکلات زبان روبه رو مي شود. به طور کلي اختلالات حافظه منجر به محدود شدن دايره لغات فرد در گفتار و نوشتار مي شود. فرد در پيدا کردن کلمات براي تکميل جملات خود مشکل دارد.
فرد معمولاً نيازهاي خود از قبيل تشنگي و گرسنگي را بسيار فوري مي داند و براي رفع آن بدون توجه به ملاحظات اجتماعي و اثراتي که رفتارش بر ديگران دارد، اقدام مي کند. با پيشرفت بيماري ، فرد بيشتر درونگرا خواهد شد و ارتباطات اجتماعي به مرور محدود تر و با مشکل مواجه مي شود.
مکانيسم ها و روش هاي معمولي که براي تطابق با شرايط مختلف و افراد گوناگون در محيط زندگي از آنها استفاده مي کنيم در بيمار مبتلا به آلزايمر کاهش پيدا مي کند و رو به زوال مي رود، بنابراين فرد، انعطاف پذيري و قابليت انطباق با محيط، مسئوليت ها و شرايط تازه را از دست مي دهد و به مرور منزوي و دور از جمع خواهد شد.
در موارد پيشرفته، بيمار توانايي ارتباط با محيط يا کنترل عملکردهاي جسماني خود را از دست مي دهد و با پيشرفت بيشتر بيماري، مراحلي از کاهش هوشياري، کما و به دنبال آن مرگ رخ مي دهد.
مراقبت از بيمار مبتلا به آلزايمر
ميزان و نوع مراقبت از بيمار بسته به موقعيت بيمار و شدت بيماري او متفاوت خواهد بود. در بعضي مراحل براي جلوگيري از وابستگي بيمار تنها نظارت بر رفتارها و کنترل شرايط محيط او براي مراقبت کافي است. اما در مراحل نهايي که بيمار حدود خود و کنترل وظايف و فعاليت هاي معمولش را از دست داده است، مراقبت دقيق و اصولي مورد نياز است. فراموشي غالباً براي بيمار مشکلاتي فراواني را ايجاد مي کند. فراموشي در هنگام آشپزي
:: موضوعات مرتبط:
بیماریها ,
,
:: بازدید از این مطلب : 1226
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1